هشت محقق از شرکت Rand Corporation وابسته به پنتاگون در سال ۲۰۱۹ گزارشی را منتشر کردند که در آن سناریوی ترسناکی شرح داده شده بود که به نظر می رسید به طور قابل توجهی محتمل است: حمله روسیه به کشورهای بالتیک عضو ناتو – استونی، لتونی و لیتوانی – که به جنگ بزرگی تبدیل می شود چرا که ماده ۵ پیمان آتلانتیک شمالی، واکنش نظامی کامل آمریکا و دیگر کشورهای شریک را به دنبال دارد. نویسندگان در این مطالعه نوشته بودند که تلفات زمینی در چنین درگیری ویرانگری بسیار قابل توجه خواهد بود و پیروزی ناتو، دستکم بدون تلفات غیرقابل قبول دور، از انتظار نیست.
مهم ترین نکته نتیجه گیری ترسناک این گزارش، احترام شدیدی بود که توپخانه روسیه، از راکت انداز چندمنظوره ۳۰۰ میلیمتری BM-30 Smerch این کشور با برد ۹۰ کیلومتری، تا هویتزر قابل توجه و پرتعداد ۱۵۲ میلیمتری ۲S19 Msta قایل شده بود. در میدان نبرد، تعداد قطعات توپخانه ارتش آمریکا با نسبت حداقل دو به یک از روس ها کمتر خواهد بود.
این پژوهشگران نوشته اند: «ایالات متحده و ناتو باید راه هایی برای نابود کردن، خنثی کردن یا محافظت در برابر این قابلیت های آتش روسیه پیدا کنند و مزیت های نظامی، موقعیتی و نیرویی به دست آورند تا به آن ها اجازه دهد نیروهای زمینی روسیه را شکست داده و در درگیری پیروز شوند».
اما اعداد و ارقام تمام داستان را در یک مبارزه تعریف نمی کنند. یکی از بهترین رقبای آمریکایی برای این توپ های روسی، هوویتزر M۷۷۷ است. در حالی که این هوویتزر نمی تواند در زمینه برد با رقبای خود برابری کند، اما با چابکی، دقت و قابلیت اطمینان بودنش، این نقطه ضعف را جبران کرده که برای یک سلاح غول پیکر قابل توجه است. از لحظه ورود به اوکراین در ماه آوریل، این سلاح است که توانسته در کمک به اوکراین در مبارزه با روسیه بسیار تعیین کننده باشد.
توپ های ۱۵۵ میلی متری خودکششی با ایجاد پوشش لازم برای خطوط پیاده نظام اوکراین و پاسخ به پیشروی های روسیه، تخریب پل های سربازان و ایجاد هرج و مرج از بالا، مسیر جنگ را تغییر داده اند. هوویتزر M۷۷۷ با نزدیک به دو دهه خدمت در مناطق جنگی جهان، تاثیرگذاری پایدار توپخانه چابک در یک میدان نبرد مدرن را اثبات می کند.” تریپل ۷ ” با وجود کوچک تر بودن نسبت به هویتزرهای هیولایی روسیه، هنوز هم بسیار اثرگذار است.
لوله تقریباً ۵.۲ متری و باریک M۷۷۷ در انتهای یک چشم یدک کش و یک ترمز دهانه مربعی نصب شده است که برای محدود کردن عقب نشینی کاربرد دارد. یک سیستم دوگانه لگدزن و ابزار تعادل دور لوله قرار می گیرند که پایداری را فراهم کرده و ظاهری سرنیزه مانند به توپ می دهند. گلوله های ۱۵۵ میلی متری با قدرت انفجار بالای آن به طول ۶۰ سانتیمتر هر کدام ۴۵ گیلوگرم وزن دارند، و معمولاً با ترکیبی از RDX و TNT پر می شوند و می توانند تا فاصله ۳۰ کیلومتری به سمت اهداف دشمن شلیک شوند.
با فرا رسیدن بهار، ارتش اوکراین عمدتاً نیروهای روسی را از کی یف دور کرده بود، اما این حمله اولیه، تقریباً بلافاصله با حمله ای در منطقه مسطح دونباس در شرق اوکراین همراه شد. راکت ها و توپ های قدرتمند روسیه شهرهایی مانند ماریوپول در ساحل دریای آزوف را ویران کرده و مواضع نظامی اوکراین را هدف قرار داد. اگر چه اوکراین برخی از سلاح های توپخانه ای دوران اتحاد جماهیر شوروی را در اختیار دارد، اما از زمان آغاز درگیری ها در این زمینه قدرت عرض اندام پیدا نکرده است. نیروهای اوکراینی بدون هیچ پوششی از زمین در شرق، چاره ای جز حفر خندق و موضع گرفتن پشت تانک ها نداشتند.
در حالی که توپ های روسی شهرهای دونباس را با خاک یکسان می کردند، رئیس جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی از غرب خواست تا سلاح های دوربردتر در اختیار این کشور قرار دهند. آمریکا در واکنش اعلام کرد که ۱۲۶ قبضه هوویتزر M۷۷۷ (به همراه حدود ۲۰۰ هزار گلوله) را در قالب دو بسته تسلیحاتی ۸۰۰ میلیون دلاری جداگانه به اوکراین ارسال خواهد کرد. قدرت M۷۷۷ به سرعت توسط هر دو طرف احساس شد.
اولکسی یوریویچ رزنیکوف، وزیر دفاع اوکراین، در یک پست فیسبوکی در ۲۸ مه که به زبان های اوکراینی و انگلیسی منتشر شد، نوشت: “اوکراینی های عزیز! میزان بازخورد در فضای عمومی از سربازان ما که تجربه استفاده از توپخانه سنگین ساخت خارج را کسب کرده اند، در حال افزایش است. خوشحالم که بخش عمده ای از این بازخوردها بسیار مثبت است. به لطف مهارت مدافعان ما، اشغالگران روس قدرت دافعه ای دریافت می کنند که انتظارش را نداشتند”.
در اوایل ماه ژوئن، ویدیویی که توسط یک گروه خبری روسی گرفته شد، شلیک یک TOS – ۱ a روسی، یک موشک انداز چندمنظوره ۲۲۰ میلی متری با برد حدود ۶ مایل را نشان داد. در عرض یک دقیقه، در حالی که فیلم ادامه داشت، اوکراین با آتش متقابل دقیق از یک سلاح توپخانه ای نامرئی پاسخ این شلیک را داد که نزدیک بود سلاح روسی را از بین ببرد.
توانایی هوویتزر M۷۷۷ در مختل کردن، دفع و حمله به حریفان ناشی از وزن سبک، قابلیت مانور و چابکی آن است. آن طور که بوکسورها می گویند، بر حسب قدرت و وزن، این یکی از ترسناک ترین قطعات توپخانه در جنگ های مدرن است.
این توپ با وزن ۴,۲۱۸ کیلوگرم، ۴۰ درصد وزن کمتری نسبت به مدل قبلی ۱۵۰ میلی متری خود یعنی M۱۹۸ ساخت شرکت Rock Island Arsenal دارد که به دلیل فشاری که بر نیروهای حمل کننده اش در میدان نبرد وارد می کند، به “فتق ساز” معروف است. در گل ولای سیاه و ضخیمی که منطقه دونباس را پوشش می دهد، تریپل ۷ را می توان در جاده های ناهمواری که وسایل نقلیه بزرگ تر و قطعات توپخانه ای را زمینگیر می کند، بکسل کرد. در مقایسه، هویتزر ۱۵۲.۴ میلی متری اوکراینی ۲A65 “Msta-B” حدود ۶,۸۰۳ کیلوگرم وزن دارد.
این سبک بودن، M۷۷۷ را قادر می سازد تا از طریق آویزان شدن از زیر یک هلیکوپتر شینوک CH – ۴۷ یا MV – ۲۲ تیلت روتور اوسپری نیروی دریایی، یا مانند بار در داخل هر یک از هواپیماهای ترابری نیروی هوایی قابل حمل باشد. همچنین این موضوع زمان لازم برای استقرار و جابجایی – زمانی که طول می کشد تا خدمه یک هویتزر را برای شلیک مستقر کنند و سپس آن را برای حمل و انتقال آماده سازند – کاهش می دهد. در نتیجه، خدمه آموزش دیده می توانند این فرایندها را هر کدام در حدود سه دقیقه به انجام برسانند. در یک نبرد ضد آتشباری، که در آن خدمه توپ در حال تلاش برای شلیک و سپس تغییر مکان سریع هستند – یعنی گلوله هایی شلیک می کنند و سپس قبل از اینکه رادارهای دشمن موقعیت شان را برای هدف گیری پیدا کنند، به یک مکان جدید می روند – تحرک و سرعت مهم ترین اصول هستند.
فیلیپ اتلی، یکی از اعضای سابق خدمه M۷۷۷ در تفنگداران ویژه دریایی می گوید: ” توپخانه تماماً درباره سرعت و مسابقه دادن با دیگران است. این یعنی شما سریع ترین توپ را دارید- می توانید سریع تر مستقر شوید، می توانید سریع تر جابجا شوید، و مهم تر از همه، می توانید سریع تر شلیک کنید».
در میدان های نبرد مانند میدان های نبرد در منطقه دونباس اوکراین، سرعت و قابلیت مانور به نیروهای پیاده نظام اجازه می دهد تا با تغییر مکان مداوم هوویتزرهایشان و سپس استقرار سریع آن ها برای شلیک مجدد، به پیشروی یا دفاع از یک موقعیت بپردازند.
سرلشکر بازنشسته ارتش، مارک مک دونالد، فرمانده سابق مرکز برتری آتش ارتش و رئیس فعلی انجمن توپخانه زمینی آمریکا، توضیح می دهد که چگونه خدمه آموزش دیده این کار را انجام می دهند: «در حالی که یک هوویتزر شلیک می شود، دیگران باید در حال پیشروی و حرکت به سمت موقعیت باشند، تا سر دشمن را پایین نگه دارند و از تبدیل شدن به یک هدف نشسته اجتناب کنند».
این مزیتی است که توپ ها نسبت به راکت اندازهای با نیاز به تعمیر و نگهداری بیشتر دارند. مک دونالد می گوید: «چون می توانید ۲۰۰، ۳۰۰ گلوله در روز شلیک کنید. خدمه خسته خواهند شد، اما می توانید این کار را انجام دهید».
نبرد برای برتری توپخانه ای بین M۷۷۷ و همتایان روسی آن، در حال شکل دادن به جنگ در اوکراین است- تقریباً همان طور که محققان موسسه Rand پیش بینی کرده بودند. و هشدارهای جدی آن ها به اثبات رسیده است: توپخانه سنگین روسیه، با اندازه و برد بیشتر، حریف سرسختی است.
نیروهای توپخانه روسیه یک مزیت قابل توجه دیگر هم دارند: تاریخ. در میدان نبردی که آسمان آن پر از پهپادهای جنگی پیچیده با هدایت هوش مصنوعی است، توپخانه شکل قدیمی تری از جنگ را به یاد می آورد، جنگی که روسیه به سرمایه گذاری در آن ادامه داده در حالی که کشورهای دیگر به سمت سلاح های هوشمندتر و پیشرفته تر حرکت کرده اند. ام ۷۷۷ با تمام برتری ها و ضعف هایش در مقایسه با توپخانه مدرن روسی، نشان دهنده این منافع مجزا است.
تاریخ توپ ها به قرون وسطی باز می گردند، زمانی که برای اولین بار به عنوان سلاح های مخصوص محاصره استفاده می شدند. آن دوران، مانند امروز، آن ها توپخانه های قدرتمند اما کوتاه بردی بودند که وقتی به کار گرفته می شدند که نیروهای استفاده کننده می توانستند دشمن شان را ببینند. هوویتزر (نام آن از کلمه آلمانی Haubitze یا قلاب سنگ گرفته شده است) در طول جنگ های هوسی اروپا در دهه ۱۴۲۰ و ۱۴۳۰ در میدان های نبرد ظاهر شد. بر خلاف توپ، هوویتزر از یک لوله کوتاه تر استفاده می کرد و با یک قوس بلندتر، گلوله ها را به فاصله ای دورتر شلیک می کرد. نکته مهم اینکه، این برد بیشتر به ارتش ها اجازه می داد تا به سمت دشمنانی که به طور مستقیم قادر به مشاهده شان نبودند، شلیک کنند.
اولین هویتزر ارتش آمریکا، یک توپ ۵ گیلوگرمی به نام هویتزر کوهستانی، در سال ۱۸۴۱ وارد خدمت شد. این سلاح که سبک طراحی شده و به خاطر لوله کوتاه و کولاس با پشته شیب دارش، قادر به حملات دوربرد بود، در جنگ های داخلی آمریکا و با سرخپوستان به کار گرفته شد. از آن به بعد، هوویتزرها به لطف آلیاژهای مقاوم تر، لوله های مهندسی شده بهتر و مهمات قدرتمندتر، مستحکم تر، دوربردتر و دقیق تر شدند. با نسخه اشنایدر ۱۹۱۷ ساخت فرانسه، آمریکا در جنگ جهانی اول از توپ های ۱۵۵ میلی متری استفاده می کرد که بردی بین ۷ تا ۱۰ مایل – حدود ۱۵ برابر هویتزر کوهستانی – داشت. در سال ۱۹۱۸ توپخانه زمینی ارتش آمریکا آخرین گلوله جنگ جهانی اول را از یک هویتزر به نام “Calamity Jane” شلیک کرد.
افزایش اندازه، برد و تحرک توپخانه زمینی به طور قابل توجهی ارزش خود را در میدان نبرد تغییر نداده است: این توپ های بزرگ زمانی که دشمنان در خطوط نبرد آشکارمی جنگند، یا زمانی که نیرویی یک کارزار جنگی “شوک و غافلگیری” یا تهاجم را آغاز می کند، بسیار موثر باقی می مانند. کسانی که به دنبال دوران اوج توپخانه زمینی آمریکا در تاریخ معاصر هستند، ممکن است به فوریه ۱۹۹۱ در طول عملیات طوفان صحرا نگاه کنند، زمانی که بیش از ۳۵۰ سلاح توپخانه ای ارتش آمریکا مواضع عراق را هدف قرار دادند، ضدحملات را خنثی کردند و به کسب پیروزی سریع کمک کردند.
در طول دو دهه پس از این نبردها، با تغییر تمرکز آمریکا به کارزارهای ضدپارتیزانی در طول جنگ طولانی مدت در افغانستان و ادامه جنگ در شهرهای عراق، توپ های بزرگ جایگاه قبلی خود را از دست دادند. به گفته نویسندگان گزارش Rand، بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶، آموزش و آمادگی برای توپخانه زمینی ارتش با کاهش گردان های توپخانه زمینی فعال خود به نصف، از ۹۶ به ۵۰ گردان، به شدت کاهش یافت. در سال ۲۰۰۵ و در طول این دوران بود که ارتش آمریکا برای اولین بار از M۷۷۷ در جنگ استفاده کرد و یک دهه دیگر طول کشید تا این توپخانه بتواند ارزش کامل خود را در جنگ ثابت کند.
در سمت دیگر، روسیه هرگز سرمایه گذاری خود در توپخانه را کاهش نداد. ارتش های روسیه کنونی سابقه استفاده از توپخانه در نبردهایی را دارند که تاریخچه آن ها به قرن چهاردهم باز می گردد. در اوایل قرن نوزدهم، روسیه در طول جنگ های ناپلئونی که ۵۰ سال قبل از توسعه هوویتزر کوهستانی توسط ارتش آمریکا رخ داد، یک توپ ۵ کیلوگرمی قابل توجه را به کار گرفت. تئوری نبرد عمیق شوروی که توسط مارشال میخائیل توخاچفسکی در دهه ۱۹۳۰ رواج یافت، بر تحمیل ویرانی به دشمن نه تنها در خطوط مقدم، بلکه تا دورترین نقاط در دسترس میدان نبرد تاکید داشت. این کار تا حدی با همکاری پیاده نظام، تانک و توپخانه برای یک اثر شوکه کننده انجام می شد که به نیروهای شوروی اجازه می داد تا در خطوط دفاعی دشمن نفوذ کرده و سپس برای ایجاد بی نظمی و تخریب، این نفوذ را عمیق تر می کردند.
اسکات بوستون، تحلیلگر ارشد دفاعی در شرکت Rand و یکی از نویسندگان گزارش سال ۲۰۱۹ در مورد حمله روسیه به اوکراین می گوید: «حرکت ابداع شده توسط شوروی برای یک حمله بزرگ در جنگ بزرگ میهنی، عنوانی که آن ها برای جنگ جهانی دوم به کار می برند، بمباران عظیم توپخانه ای بود». بوستون یک افسر سابق توپخانه زمینی ارتش آمریکا است که تحقیقات او شامل تاکید بر قابلیت های زمینی ارتش روسیه است.
زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۵ حمله موفقیت آمیز خود به برلین را آغاز کرد، حدود ۳۷۵ توپ و خمپاره را برای هر کیلومتر از خط مقدم مستقر کرده بود. بوستون می گوید: «ما از هزاران توپ و راکت انداز و خمپاره صحبت می کنیم». نبرد ارتفاعات سیلو (Seelow Heights) که محاصره اش نیز به همین نام شناخته می شود، به عنوان یکی از بزرگ ترین بمباران های توپخانه ای تاریخ شناخته شده است.
حمله روسیه به کریمه در سال ۲۰۱۴ ناظران غربی را شوکه کرد و قدرت سلاح های توپخانه ای این کشور که گفته می شود عامل ۸۰ درصد تلفات جنگ بوده، را نشان می دهد. به گفته نویسندگان گزارش Rand، سیستم موشک بالستیک کوتاه برد ۹ K۷۲۰ اسکندر که قادر به شلیک با بیش از ۴۸۰ کیلومتر برد است، هیچ رقیبی در میان سیستم های آمریکا و ناتو ندارد.
آن ها نوشته اند: «ارتش روسیه تعداد زیادی توپ و راکت انداز در سطح تیپ و گروه تاکتیکی گردان مستقر کرده است».
مقابله با این حریفان برای M۷۷۷ و خدمه آن کاری دلهره آور است. اما شواهدی وجود دارد که این هوویتزر می تواند با سرعت، دقت و چابکی خود این شکاف را پوشش دهد. ام ۷۷۷ پس از سال ها استفاده عمده در افغانستان برای بیرون راندن شورشیان پناه گرفته در تپه ها، برای اولین بار در مبارزه با داعش نقش رزمی برجسته ای را ایفا کرد. در سال ۲۰۱۷، نیروهای آمریکایی نبردی را برای بازپس گیری شهر رقه، یکی از آخرین پایگاه های باقی مانده این گروه تروریستی به راه انداختند.
تفنگداران و توپ ها از کشتی های آبی خاکی برای پشتیبانی آتش از نیروهای زمینی تحت حمایت آمریکا که برای نبرد نزدیک وارد شهر شده بودند، اعزام شدند. به مدت پنج ماه، یک آتشباری دریایی واحد به طور غیرمستقیم به مواضع داعش در داخل و اطراف شهر شلیک کرد و بیش از ۳۵ هزار گلوله شلیک شد و طی آن دو لوله توپ به خاطر استفاده بیش از حد در این فرآیند منفجر شدند. در مقایسه، آن طور که Marine Corps Times گزارش می دهد، حدود ۳۴,۰۰۰ ‘دور گلوله ۱۵۵ میلی متری توسط کل ارتش آمریکا در طول حمله سال ۲۰۰۳ به عراق شلیک شده است. این نبرد نشان داد که یک گروه کوچک توپخانه، اگر به خوبی تجهیز شده و ماهرانه عمل کند، می تواند تاثیر بسیار زیادی بر نتیجه نبرد داشته باشد.
M۷۷۷ شباهت خانوادگی زیادی به توپ های ۱۵۵ میلی متری مورد استفاده آمریکا در جنگ های جهانی اول و دوم دارد، هرچند کم حجم تر و قدرتمندتر است و با دقت بیشتری شلیک می کند. اگر چه M۷۷۷ معمولاً نسبت به همتایان خارجی و پیشینیان خود “فوق سبک” توصیف می شود، اما این صفت در مورد قدرت آن صدق نمی کند.
M۷۷۷ های امروزی هر بار یک گلوله و حداکثر ۵ گلوله در دقیقه شلیک می کند. حتی اگر در فاصله امنی ایستاده باشید، قدرت شلیک را در عمق سینه خود احساس می کنید. نیروی شلیک گلوله، توپ را با وجود تجهیزاتی که عقب نشینی را کاهش می دهد، حدود دو فوت به عقب می راند. متخصصان توپخانه نظامی در معرض خطر بسیار بالایی برای از دست دادن شنوایی هستند، خطری که با امتناع برخی از آن ها از پوشیدن محافظ شنوایی تشدید می شود.
ژنرال جورج اس. پتن، فرمانده افسانه ای ارتش سوم در جنگ جهانی دوم، در تشبیهی مشهور، توپخانه را “پادشاه نبرد” می نامید. وارث این تاج و تخت میدان نبرد، M۷۷۷، نسبت قدرت به وزن مطلوب خود را مدیون یک فرآیند تولید دقیق است که در طول دهه ها توسعه یافته است. زمانی که M۱۹۸ غول پیکر در سال ۱۹۷۹ وارد خدمت شد، رهبران ارتش از قبل می دانستند که خواستار سیستمی هستند که به اندازه کافی سبک باشد تا از هوا به میدان نبرد منتقل شود، و به دنبال راهی برای رسیدن به آن بدون قربانی کردن برد بودند.
این طرح در دهه ۱۹۸۰ با مفاهیمی از کمپانی کشتی سازی و مهندسی ویکرز آغاز شد، شرکتی بریتانیایی که بعدها توسط غول دفاعی انگلستان یعنی BAE Systems خریداری شد. براساس گزارش نشریه تجاری Azo Materials، این ماده که از جنس آلیاژ تیتانیوم Ti۶AI۴V بود ، باید بتواند تنش ناشی از شلیک گلوله و عقب نشینی را بدون خطر خم شدن یا از کار افتادن تحمل کند- استاندارد ارتش و نیروی دریایی خواستار به طور متوسط شلیک ۹۰۰ گلوله پیش از بروز ناهنجاری هایی که باعث توقف عملیات می شوند، بود- و تحت آزمایش ۲۰ ساله خوردگی قرار می گرفت.
هوویتزرها در ابتدا لوله های تمام فولادی داشتند اما در اواسط دهه ۲۰۱۰ با لوله های با پوشش کرومی با خلوص کامل ارتقا یافتند. این موارد تجمع باقی مانده ها در داخل توپ را محدود کرده و گفته می شود که این ارتقا عمر سرویس آن ها را تا ۳۰۰ درصد افزایش داده است. این موضوع مهم است، زیرا هر گلوله ۴۵ کیلوگرمی شلیک شده، لوله توپ را به نقطه شکست خود نزدیک تر می کند. استفاده سنگین، مانند دوئل توپخانه ای طولانی فعلی در منطقه دونباس، می تواند یک لوله توپ را به سرعت منفجر کند.
هوویتزر اطمینان پذیری بالای خود را مدیون عامل دیگری است: هر لوله ۵.۲ متری توسط یک قالب ریخته گری در Watervliet Arsenal تولید می شود. این کارخانه ۲۰۰ ساله، درست در شمال آلبانی، نیویورک، نزدیک به ۵۰ سال است که تک تک لوله های توپ ارتش آمریکا را می سازد. در داخل ساختمان، یک قالب ریخته گری دوار با استفاده از چکش های مکانیکی برای رسم اشکال و خطوط دقیق، قطعات فولادی و آلیاژی داغ را تغییر شکل می دهد. هر ضربه چکشی تقریبا ۲۰۰ تن فشار اعمال می کند. قبل از اینکه یک لوله آماده نبرد تلقی شود، واترولیت دستکم ۹۰۰ تن فشار اعمال می کند و سپس تست های خستگی هیدرولیکی را متحمل می شود که شلیک ۱۰۰۰ گلوله در یک لوله در هر روز را شبیه سازی می کند.
تا اوایل ماه مه، تمرکز ارتش اوکراین به طور کامل از دفاع از کی یف و دیگر شهرها به درگیری با روسیه در مناطق شرقی این کشور که روسیه بخش اعظم ارتش خود را در آنجا مستقر کرده بود، معطوف شده بود. تاکتیک ها هم تغییر کرده اند. هنگامی که ارتش دو کشور از کیلومترها دورتر به یکدیگر حمله کرده، بدون اینکه دشمن را ببینند، توپخانه سنگین شروع به تسلط بر میدان نبرد کرد. M۷۷۷ های آمریکایی درست به موقع به اوکراینی ها رسیده بود.
آن ها که به سرعت از میان گل و لای بهاری عبور کرده، حملات دقیقی را علیه اهداف روسی انجام دادند. در اوایل سال ۲۰۱۶، کیت های چاشنی هدایت دقیق به واحدهای M۷۷۷ تزریق شدند که به آن ها اجازه می داد تا حاشیه خطای گلوله انفجاری استاندارد را از ۲۰۰ متر به زیر ۳۰ متر کاهش دهد.
بسیاری از M۷۷۷ ها از یک سیستم کنترل آتش دیجیتال استفاده می کنند که امکان هدف گیری دقیق را به کمک تبلت های کامپیوتری فراهم می کند. کریس تاووچیس، سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی که از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ فرماندهی توپخانه دریایی آمریکا در فورت سیل، اوکلاهما را بر عهده داشته، می گوید که هویتزرهای ارسال شده از آمریکا به اوکراین فاقد این سیستم های کامپیوتری بوده اند. او معتقد است که نیروهای اوکراینی از سیستم هدف گیری دستی توپخانه استفاده می کنند که خدمه را ملزم به محاسبه فاصله از طریق درجه بندی های کوچکی می کند که بر روی دوربین سلاح موسوم به میلیرادیان یا میل مشخص شده است. حتی بدون هدف گیری به کمک کامپیوتر، M۷۷۷ یک برتری نسبت به همتایان دارد. تاووچیس می گوید که دوربین آن ها ۶۴۰۰ میلی متر در اطراف یک دایره را نشان می دهد، در حالی که توپ های شوروی تنها ۶۰۰۰ میلی متر را نشان می دهند که دقت بیشتری به توپ های آمریکایی در هنگام استفاده از دید دستی می دهد.
رایج ترین گلوله های M۷۷۷، گلوله های با قدرت انفجار بالایی است که شعاع انفجار آن ها تقریبا ۷۰ متر است. این موضوع باعث می شود صحبت در مورد دقت این گلوله تا حدودی نسبی باشد. اما وقتی نیروها به دقت بیشتری نیاز دارند، گزینه هایی در دسترس است. اوکراین احتمالاً تعدادی گلوله M982 Excalibur ساخت کمپانی ریتون دریافت کرده که به لطف باله های تثبیت کننده برد شلیک را تا ۴۰ کیلومتر افزایش می دهد و از GPS داخلی برای کاهش خطا در این فاصله به ۵ متر یا کم تر استفاده می کند. اما قیمت هر گلوله اکسکالیبور حدود ۷۰ هزار دلار بوده، در حالی که این رقم برای گلوله استاندارد HE کم تر از ۱۰۰۰ دلار است.
حتی گلوله های نقطه زن هم نتوانسته اند به طور کامل انتقاد صورت گرفته علیه توپخانه سنگین را پاسخ دهند: هوویتزر سلاحی است که در زمین حفره ایجاد می کند، نه ابزاری برای کشتن. در حالی که تفنگداران دریایی ادعا می کردند که در رقه ام ۷۷۷ ها “بیش از هر کسی [نیروهای] داعش را کشته است”، سازمان عفو بین الملل و گروه های دیگر استفاده از آتش غیرمستقیم در مناطق شهری را تقبیح کرده و مدعی شده اند که این حملات جان حدود ۱,۶۰۰ غیرنظامی را گرفته است.
در حالی که توپ های روسیه و اوکراین در نزدیکی شهرهای منطقه دونباس می جنگند، آمار تلفات غیرنظامیان در حال بالا رفتن است؛ سازمان های بین المللی به شدت روسیه را مقصر می دانند. روسیه پس از عقب نشینی از کی یف به دنبال تسلط بر سرزمین ها و شهرهای شرق در یک کارزار زمین سوخته بود و پیروزی اوکراین به هیچ وجه تضمین شده نیست. در اواخر ماه ژوئن، در میان آتش سنگین توپخانه و درگیری های شدید شهری، روسیه شهر بزرگ سیویرودونتسک را تصرف کرد.
اما این پیروزی به راحتی به دست نیامد. با شدت گرفتن نبردهای زمینی، توپخانه سنگین مانند M۷۷۷ نقش بسیار تعیین کننده ای داشت. پیش از این، در ماه مه، ویدیویی از شلیک گلوله های توپخانه در اوکراین منتشر شده بود که نیروهای روسی را در حالی که تلاش می کردند از رودخانه سیورسکی دونتس عبور کنند تا آنسوی آب و شهر سیویرودونتسک برسند، زمینگیر کرده بود. آن ها خود را در محاصره توپخانه اوکراینی ها می دیدند که پل های شناور آن ها را نابود کرده، تانک ها و تسلیحات آن ها را تخریب کرده و بیش از ۴۰۰ سرباز روس کشته شدند. سرهنگ دمیترو کاشچنکو، افسر اوکراینی که فرماندهی این عملیات را بر عهده داشت، به نیویورک تایمز گفت که ام ۷۷۷ های آمریکایی در خط دفاعی این جبهه بودند.
چندی بعد ستاد کل نیروهای مسلح اوکراین اعلام کرد که M۷۷۷ ها با شلیک از فاصله حدود ۱۲ مایلی، ۵ ضربه مستقیم به پل های شناور وارد کرده و ۴۰ تانک و خودروی جنگی زرهی را از کار انداختند. مقامات اوکراینی همچنین از برتری هدف گیری اوکراینی ها نسبت به روس ها خبر دادند و گفتند که آن ها تنها با ۱۰ تا ۱۲ گلوله توپ دشمن را سرکوب کرده اند، در حالی که دشمن بیش از ۴۸ گلوله توپ به سمت آن ها شلیک کرده بود.
در حالی که بعید به نظر می رسد M۷۷۷ ها به تنهایی ارتش روسیه را به عقب نشینی وادار کنند، آن ها با اهداف نامشخص خود، به مهاجمان پاسخ کوبنده ای می دهند. و به نظر می رسد ارتش اوکراین که گفته می شود اهداف توپخانه ای را از طریق هواپیماهای بدون سرنشین شناسایی کرده و از استتار برای پنهان کردن هوویتزرها از دشمن استفاده می کند، مصمم است تا از آن ها حداکثر استفاده را ببرد.
دیدگاه خود را بنویسید